بازگشت پا گنده (به بهانه بازگشت نوکیا به دنیای اسمارت فون ها)
زمانی برای خودش اعتبار بسیار زیادی در دنیای تلفن های همراه داشت. لوگویش را روی هر تلفنی که دیده می شد، آن محصول وسوسه انگیز بود و سخت می شد که از خیر خریدش گذشت. یکه و تنها جولان می داد و دیگران و شراکتشان با یکدیگر هم، نمی توانست حتی کوچکترین خطری را برایش ایجاد کند. او فکر می کرد که حالا حالاها بر قله خواهد ماند و دیگران حتی در لنز عدسی دوربینش هم دیده نمی شوند. درست هم فکر می کرد، چون واقعا خلاق بود و محصولاتش پر از نوآوری…تا اینکه، تا اینکه ناگهان سیبی گاز زده از درختی افتاد و همه چیز برایش مشکل شد. آسمانش ابری شد و کم کم طعم سقوط را چشید. مجبور شد جایش را به دیگران بدهد و کم کم از دهکده تکنولوژی و تلفن های همراه خارج شد. اما خیلی ها میگویند حتی هنگام رفتن هم آنقدر بزرگ و با غرور بود که تسلیم ربات های کوچک سبز رنگ نشد و از هنگام رفتن تاکنون، جای پاهای گنده اش، هنوز هم در محوطه ورودی دنیای موبایل باقی مانده. حالا خودش خبر از بازگشت داده. این مطلب به افتخار فنلاندی جان سخت تنظیم شده. به افتخار پا گنده. به افتخار نوکیا.
نوکیا (به انگلیسی: NOKIA) شرکت تجهیزات مخابراتی فنلاندی و چندملیتی(هند و مجارستان و چین) است، که تمرکز اصلی آن بر تولید تجهیزات و زیرساختهای ارتباطات مخابراتی و نرمافزارهای نقشه و ناوبری معطوف میباشد. این شرکت از طریق شرکت تابعه نوکیا سولوشنز اند نتورکس در حوزههای تجهیزات پهنای باند شبکههای موبایل و خدمات مولتیمدیا نیز فعالیت میکند. معروف به غول موبایل جهان و وبزرگترین نوآور و قدیمیترین شرکت موبایل جهان است.
ریشههای تأسیس شرکت نوکیا به سال ۱۸۶۵ بازمیگردد، که فردریک ایدستام با مشارکت لئو میشلن اقدام به راهاندازی شرکت نوکیا نمود. این شرکت در آغاز در زمینه تولید کاغذ فعالیت میکرد، ولی در سال ۱۸۹۶ ایدستام بازنشسته شد و میشلن ریاست شرکت را در دست گرفت که در پی آن در سال ۱۸۹۸ نوکیا شروع به تولید لاستیک و تایر اتومبیل نمود.
از ۱۹۱۲ این شرکت وارد عرصه تولید تجهیزات خطوط تلفن، تلگراف و سیمکشی الکتریکی شد. بعدها وارد بازار مخابرات گردید. در سال ۱۹۸۸ بخش تولید تایر این شرکت تحت نام نوکیان تایرز تفکیک شد و در ۱۹۸۹ نیز بخش تولید کاغذ نوکیا نیز به شرکت اسسیآ واگذار گردید. این شرکت از ابتدای دهه ۱۹۹۰ فعالیت خود را تنها بر بازار مخابرات متمرکز نمود.
چند خط بالا، توضیحاتیست در مورد نوکیا که اگر به ویکی پدیا سر بزنید آن ها را مشاهده می کنید.
نوکیا نماد پستی ها و بلندی های این زندگیست. نماد روزهای خوب و بد که ممکن است برای هرکسی پیش بیاید. اما برای کسی که اهل تلاش و کوشش است سختی ها معنایی ندارد و چنین افرادی می کوشند که با تلاششان، همواره در بلندی های زندگی قرار بگیرند. اما به راستی شاید بپرسید پس شانس این وسط چه می شود؟! این مورد در مورد نوکیای داستان ما هم صادق است. یک ضرب المثل فنلاندی می گوید : ” کوشش بدشانسی را شکست می دهد ” نوکیا در این زمینه کوشش کرد و همواره خواست که جایگاهش را حفظ کند. اما آیا در مسیر درست به این کوشش پرداخت؟! کوشش در زمینه ساخت دوربین های موبایل با پیکسل بالا فوق العاده تحسین بر انگیز است. اما هدر دادن چنین تکنولوژی فوق العاده ای با قرار دادن چنین دوربینی برروی یک تلفن همراه آشا چطور؟! این همان کوششیست که اگر در جهت درست و مدیریت شده به پیش نرود نتیجه ای جز شکست را برای تلاش کننده به دنبال نخواهد داشت.
شاید نوکیا این ضرب المثل فنلاندی دیگر را که میگوید “برای گرفتن ماهی نباید از دریا دور شد” را فراموش کرده بود. زیرا به عینه می دید که مصرف کنندگان در بازار به چه سمت و سویی می روند و توانایی تولید محصولی برای این مصرف کنندگان را با بالاترین کیفیت هم داشت، اما چه افسوس که از دریا دور شده بود! و وقتی دریایی نباشد، هرچقدر هم که تلاش کنی، ماهی هم در کار نخواهد بود. بله! متاسفانه در سال های نه چندان دور، نوکیا صیاد خوبی بود و صید کردن را بلد بود، اما چون از دریا و بازار و آنچه که مصرف کننده خواستار آن بود، دور شده بود، نمی توانست برای به دست آوردن خواسته های بازار قدمی بر دارد. در زمانه ای که اپلیکیشن های مختلف، لذت دنیای تکنولوژی شده بود، نوکیا باز هم سعی می کرد تنها به اسم دوربین و یا شاید چیزهایی که برای کاربران کمرنگ شده بود، تلفن های کند و غیرقابل استفاده ای را بفروشد که بازار آن را پس می زد. تلفن هایی که مدت ها پشت ویترین می ماندند و کسی حتی نگاه هم به آن ها نمی کرد. در آن زمان، شرکتی چون سامسونگ با مدیریت و رصدیابی درست از آنچه بازار خواهان آن است خود را بالا کشید و لوگوی نوکیا و تلفن هایش کمرنگ و کمرنگ تر شد و اوضاع برای فنلاندی سخت کوش بد و بدتر شد.
شاید برایتان جالب باشد که بگوییم نوکیا آن زمان، سامسونگ این زمان بود! تقریبا در گذشته و در زمان امپراطوری نوکیا بر بازار تلفن های همراه، فنلاندی ها، تقریبا همه نوع تلفن همراهی برای انواع سلیقه ها طراحی می کردند. تلفن های جاه طلبانه ای که در زمان خود، واقعا فوق العاده بودند و نبوغ نوکیا را نمایان می ساختند. طیف گسترده تلفن های نوکیا و طراحی آن ها به گونه ای بود که به جرات می توان گفت، در آن زمان، شرکت های دیگر، تا سال های بعد از آن نتوانستند به ساخت این مدل تلفن ها بپردازند.
اگر از تلفن های همراه ابتدایی نوکیا همچون 1011 و 2110 و 6110 و مدل محبوب 3310 و مدل تاریخی 1100 بگذریم، نوکیا تلفن هایی در آن زمان می ساخت که همانطور که گفتیم تنها مختص به این شرکت بود و کمتر شرکتی با به این وادی می نهاد. مثلا ببینید در آن زمان نوکیا تلفن همراهی با مدل 6800 را با آن طراحی چالش برانگیزش می ساخت و در کنار آن مدل N-Gage ویا 7600 که واقعا در زمان خودشان شاهکاری در طراحی های متفاوت از تولیدکننده ای بودند که از هیچ چیز نمی ترسید و برای هرنوع سلیقه ای چیزی در آستین داشت. این ها مهارت بالای این شرکت را نشان می دهد و اگر بخواهیم دقیق تر شویم می بینیم که بسیاری از این تلفن ها، واقعا تنها از سوی نوکیا ساخته شدند و شرکت های دیگر آن زمان که در مقابل نوکیا و سهمش از بازار بسیار کوچک بودند، هیچ گاه جرات رفتن به سمت چنین طرح های چالش برانگیزی را نداشتند.
اما هنر نوکیا تنها به این چند مدل در آن رمان ختم نشد. فنلاندی باهوش در آن زمان که صفحات تلفن ها کوچک و جوی استیک بر آن ها جکمرانی می کرد مدل های تلفن با صفحه لمسی بزرگ هم می ساخت و مهارت ها و مهندسی های این شرکت بیشتر در این موارد هم نمود پیدا می کند. مدل های فوق العاده 7710 و 9300 و مل جذاب 770 اینترنت بوک از جذاب ترین تلفن های همراه این شرکت بودند که انصافا در زمان خودشان بی سابقه بودند. تلفن 7710 در زمانی معرفی شد که افکار عمومی آمادگی استفاده از صفحات لمسی را نداشتند و تلفن 9300 هم با آن طراحی لپ تاپ گونه اش در آن زمان جز کالاهای لوکس حساب می شد! اما نوکیا به همگان ثابت کرد که می تواند و اگر اکنون هنوز برای رفتنش گریه و برای بازگشتش لحظه شماری می شود، نشان از این است که سابقه ای درخشان از خلاقیت و کیفیت در پشت تک تک محصولاتش نهفته است. محصولاتی چون N95 که در زمان خودش آنقدر محبوب و پرفروش شد که شد کابوس سایر تولیدکنندگان و حتی باید به جرات گفت که از نظر سخت افزاری در دوربین و برخی موارد دیگر از اولین آیفون هم بهتر عمل می کرد.
اما به راستی چه اتفاقی برای نوکیای دوست داشتنی افتاد که در آخر چوب حراج برایش زدند و شرکتی که نامش روزی ترس بر اندام رقیبان می انداخت اینچنین از میدان به در شد؟!
یکی از مهمترین و شاید تنها دلیل سقوط نوکیا به بحث نرم افزاری باز می گردد. باید بگوییم که محصولات نوکیا از نظر کیفیت سخت افزاری و طراحی بی نظیرند. نوکیا در آن زمان به دلیل پتنت های جذابی که در اختیار داشت و به خاطر خلاقیت های زیادش، محصولاتی را می ساخت که واقعا جوابگوی بازار بود و از نظر سخت افزاری در بالاترین موارد قرار می گرفت. اما این تنها برای زمانی بود که استیو جابز فکر ساختن آیفون به سرش نزده بود! باید بگوییم که یکی از دلایل آغاز افت فروش محصولات نوکیا، در معرفی آیفون و با آن ایده ها و نوآوری های بسیار خلاقانه اش در کنار بازاریابی فوق العاده و تبلیغات گسترده آمریکایی ها در کوپرتینو بود. پیش از معرفی اولین آیفون در سال 2007 تلفن های لمسی همچون پالم در بازار وجود داشت که هرگز توانایی رقابت با محصولی غیر لمسی همچون N95 را نداشتند. اما پس از معرفی اولین آیفون و نبوغ استیو جابز در ساخت آیتیونز و دنیای اپلیکیشن ها همه چیز عوض شد. مردم در صف های طولانی پشت اپل استورها جمع شدند تا اولین تلفن همراهی را ببیند که واقعا با بقیه فرق داشت. همانطور که گفتیم، پیش از آیفون هم تلفن های همراه لمسی وجود داشتند، اما هیچ کدام از آن ها توانایی رقابت با نوکیا را نداشتند. اما اپل بر اساس شعارش که می گفت متفاوت فکر کن، محصولی متفاوت را ساخت و آماده کرد و استارت سقوط نوکیا از همان جا آغاز شد.
باید بگوییم که تنها اپل نبود که یک تنها نوکیا را به سوی نابودی کشاند. در سقوط نوکیا سه چیز سهم عمده ای داشتند. در ابتدا اپل و اولین آیفون و سپس گوگل و اندرویدش و از همه این ها مهمتر خود نوکیا و مدیریت نادرست آن در آن زمان. همانطور که در پاراگراف قبلی گفتیم، کمرنگ شدن استقبال مردمی از محصولات نوکیا با معرفی اولین آیفون زده شد، اما زمانی بسیار پررنگ تر شد که اندروید پا به عرصه بازار گذاشت. اندروید همچون آیفون و آی او اس آن، سیستم عاملی بود که وقتی آن را در کنار یک گوشی نوکیایی لمسی همچون N8 می گذاشتی، با وجود آنکه شاید N8 در زمان خودش دارای خیلی از ویژگی ها بود، اما وقتی پای اپلیکیشن ها وسط می رسید، ناخوداگاه گویی N8 دارای خلا محسوسی می شد.باید بگوییم که بیشترین تاثیر فکری از معرفی آیفون و پس از آن اندروید در بازار مربوط به اپلیکیشن ها بود. به شخصه خود به یاد دارم که گوشی HTC HD2 خود را که واقعا در آن زمان یکی از بهترین ها بود را تنها به دلیل صعف کمبود اپلیکیشن های ویندوز موبایل 6 فروختم و به سراغ آیفون 4 رفتم. پس به نظر بنده حقیر، بالاترین و مهمترین تاثیر فکری پس از آمدن آیفون و اندروید دنیای اپلیکیشن ها بود و نوکیا هم بیشتر از هر چیزی از همین ضربه خورد.
نوکیا در مقطعی از بازار که باید صدای بازار و مصرف کننده ها را می شنید و با بازار هماهنگ می شد به مسیری رفت که جز پشیمانی برایش هیچ چیزی باقی نگذاشت. آیفون اپل آمد و محبوبیت گسترده ای پیدا کرد و در کنار آن اندروید هم بسیار رشد کرد و طیف وسیعی از بازار را در اختیار گرفت. این دو سیستم عامل با توسعه اپلیکیشن های سخص ثالث خود جای پایشان را آنچنان محکم کردند که سیستم عامل های دیگر بازار در آن زمان همچون سیمبین نوکیا و بعدها بادای سامسونگ چاره ای جز فراموش شدن نداشتند. ضرب المثل فنلاندی دیگری میگوید ” هیچ دودی بدون آتش نیست ” نوکیا دود را دید و اما آتش را ندید و این آتش سرانجام بلای جانش شد و چاره ای جز تسلیم شدن پیدا نکرد.
نوکیا شرکت منعطفی بود. همانطور که در بالا هم گفتیم، این شرکت، در زمان سلطنتش بر بازار تلفن های همراه، تقریبا برای هرنوع سلیقه ای تلفن می ساخت. پس واقعا چرا بعد از آمدن اندروید و حرکت تمام برندها به سمت این سیستم عامل، پافشاری کرد و اندرویدی نشد؟! خیلی ها دلیل این کار آن زمان نوکیا را مدیریت آن می دانند. به باور خیلی ها، استفان آلوپ نابود کننده نوکیا و تمام داشته های این شرکت بود. خیلی ها معتقدند که توطئه ای از سوی مایکروسافت در کار بوده است. آن ها می گویند، مایکروسافت آلوپ را به نوکیا فرستاد تا با انجام سیاست های غلط و پافشاری برروی سیمبین و بعدها ویندوز، و نرفتن به سمت لشگر ربات های سبز، نوکیا را به مرز نابودی بکشاند و کاری کند تا مایکروسافت بتواند این شرکت را به تصاحب خود دراورد. اگر این صحبت ها و انعطاف پیشین نوکیا را در کنار هم بگذاریم، این تئوری توطئه پررنگ تر می شود. بر اساس گزارشاتی که آن زمان و در جریان واگذاری نوکیا به مایکروسافت ثبت شد، در هنگام رای گیری سهامداران، عده زیادی از آن ها به آلوپ تاختند که تو باعث نابودی نوکیا شده ای. حتی برخی از آنان به وی در طول جلسه به قصد کتک کاری حمله ور شده و پلیس مانع درگیری آن ها شده بود. آن ها آلوپ را مسئول تباهی نوکیا می دانستد و روز فروش نوکیا به مایکروسافت را به عنوان روز تشییع جنازه نوکیا نامگذاری کردند.
نوکیا یکی از بزرگترین قطب های صنعتی فنلاند بود و یک غرور زیبای ملی برای مردم این کشور. این شرکت در گذشته بیش از 16 درصد از صادرات فنلاند را در اختیار داشت که چنین رقمی تنها برای یک شرکت بسیار جالب توجه است. به همین دلیل فنلاندی ها از ابتدا با روی کار آمدن آلوپ به عنوان مدیراجرایی نوکیا مخالف بودند و وست نداشتند کسی از مایکروسافت بیاید و امور اجرایی این نماد فنلاندی ها را در اختیار بگیرد. واقعا باید گفت آلوپ هیچ کاری برای تغییر استراتژی در نوکیا و سوددهی این شرکت نکرد. انگار واقعا برنامه ریزی شده بود که نوکیا به زیر پرچم مایکی برود. در زمانی که سامسونگ در بازار اندروید جولان می داد، آلوپ برروی ویندوزفون پافشاری کرد و کاری کرد که نوکیا رو به نابودی برود. وی حتی از قرارداد فروش نوکیا به مایکروسافت به عنوان گامی رو به جلو یاد می کرد! در حالی که می توانست خیلی پیش از آن گام های رو به جلو را برای نوکیا بردارد و شاید می توانست و نخواست.
رسانه های فنلاندی از استفان آلوپ و عملکردش همچون “اسب تروا” یاد می کنند. آن ها می گویند که این جنگی بود میان آمریکا و اروپاییان که برنده پایانی آن آمریکایی ها بودند. زیرا نوکیا یکی از چند قدرت فن آوری باقیمانده در اروپا بود که آلوپ با سیاست های غلط و یا شاید عامدانه خود، غول ارتباطات جهان را به استعمار آمریکایی ها دربیاورد.
اما در این زمینه هم چندی پیش کتابی با نام “ماموریت آلوپ” منتشر شد که دو نویسنده و محقق فنلاندی آن را نگارش و چاپ کردند. که در آن با بررسی تاریخ 7 ساله نوکیا به اتفاقات این شرکت پراختند و آلوپ را مقصر اصلی این جریان نامیدند. که او سهم مهمی در نابودی نوکیا داشته است. آن ها به این نکته اشاره کردند که آلوپ زمانی نوکیا را تحویل گرفت که این شرکت در اوج خود قرار داشت و با مدیریت نادرست خود طی چهار سال چنان بلایی سر نوکیا آورد که این شرکت را به ورطه نابودی کشاند. نکته جالب اینکه، آلوپ در همان زمان مدیریتش در مایکروسافت، یادداشتی را با نام “Burning Platform” یا ” پلتفرمی در حال سوختن” نوشت که بر اساس این نوشته وی نوکیا را به سان فری تشبیه کرده بود که در کنار چاهی در حال آتش قرار دارد و دو راه بیشتر ندارد. یا باید به درون دریا بپرد و یا در آتش بسوزد که هردوی آن ها در نهایت یعنی مرگ. این نوشته آلوپ در آن زمان سر و صدای بسیاری در رسانه ها ایجاد کرد و خشم هیئت مدیره نوکیا را در پی داشت. گویی آلوپ می دانست که چه می خواهد انجام دهد و در آن زمان آرام در حال مقدمه چینی بود.
در ادامه باید این نکته را هم اضافه کنیم که با وجود تمام ضعف های آلوپ و مدیریت آن، نمی توان تمام شکست ها را برای در یک بعد بررسی کرد و آن را به الوپ نسبت داد. مطمئنا نوکیا مشکلات دیگری هم داشته و اتفاقات دیگری هم وجود داشته که باعث شده برای این شرکت این مشکلات حاصل شود. اما شاید بتوان گفت که بیشترین دلیل این اتفاقات همین مدیریت نادرست الوپ باشد. زیرا مدیریت یک شرکت، اصلی ترین ارگان آن است و تمام اتفاقات و مسئولیت آن ها بر عهده مدیر است. یک شرکت همچون اپل با اخراج استیو جابز به سمت نابودی و حتی فروش پیش می رود و با بازگشت وی و مدیریت صحیح او آنچنان اوج می گیرد که به با ارزش ترین شرکت تبدیل می گردد. پس این مورد قطعا در مورد الوپ و مدیریت نادرست وی در نوکیا هم صدق می کند.
اما نوکیا پس از واگذاری به مایکروسافت و هنگامی که به اختیار این شرکت بزرگ آمریکایی درامد، در بخش های دیگر همچون نقشه، شبکه و فن آوری های ارتباطی فعالیت می کند و بخش اسمارت فون ها و پتنت های آن به مایکروسافت واگذار شده است. به دلیل اینکه نوکیا زمانی نماد فنلاند بود، اکنون هم با وجود آنکه به زیر پرچم مایکروسافت رفته، ولی باز هم بسیار زیر ذره بین قرار دارد. آن هم به دلیل کار کردن هزاران کارمند که اکنون از مایکروسافت دستور می گیرند. شاید بد نباشد که بدانید، چندی پیش به دلیل سیاست های تعدیل گرایانه ساتیا نادلا، ردموندی ها تصمیم گرفتند تا در راستای تعدیل و ادغام چند بخش با یکدیگر، برخی از کارخانه ها را تعطیل و تعداد زیادی از کارمندان را اخراج کنند. یکی از این تعطیلی ها هم مربوط به کارخانه نوکیا در پکن بود که با این تعطیلی حدود 9 هزار نفر از کارکنان آن از کار بیکار شدند. جالب است که بدانید، این تصمیمات ردموندی ها، اعتراضات برخی از مقامات فنلاندی را هم در پی داشته و به عنوان مثال، چندی پیش ، وزیر اقتصاد فنلاند نسبت به این اقدامات مایکروسافت اعتراض کرد.
می گویند تجربه معلم سختگیریست که اول امتحان می گیرد و بعد درس می دهد! با تمام اتفاقات بالا و تاریخچه پرافتخار نوکیا، پا گنده تصمیم گرفته که بازگردد. هرچند که فنلاندی ها، شروع بازگشت خود را با ساخت تبلتی با نام N1 آغاز کردند، اما آن ها می خواهند که به صورت رسمی در سال 2016 به دنیای پست پی سی ها بازگردند. و اینبار با تجربه ای جدید و بسیار گرانبها که مطمئنا برای فنلاندی های پرتلاش اینبار بسیار ارزشمند خواهد بود.
دلیل ساخت تبلت N1 از سوی نوکیا می تواند این باشد که به دلیل قراردادی که در فروش نوکیا به مایکروسافت وجود دارد، و بر طبق یکی از بندهای این قرارداد، نوکیا پس از واگذاری به مایکروسافت تا دو سال پس از تاریخ واگذاری، نمی تواند اسمارت فونی با نام تجاری خود را تولید کند. پس نوکیا هم فرصت را مغتنم شمرده و برای آنکه به هواداران باوفایش بفهماند که هنوز هست و نفس می کشد و پا گنده باز می گردد، رو به ساخت تبلت آورده و از آنجا که هیچ وقت همچون اکنون نوکیا دوست نداشته به دامان گوگل و اندرویدش باز گردد، اندروید را برای تبلتش انتخاب کرده تا در واقع پیش درامدی باشد برای اسمارت فون های اندرویدی اش در سال 2016. به دلیل اینکه نوکیا پس از فروش بخش موبایلش به مایکروسافت، از رنجیره تولید خوبی برخوردار نیست و به دلیل کاهش کارمندان و مهندسان بخش موبایلش، شاید نتواند محصولی در خور نام نوکیا تولید کند، رو به تولیدکننده قدر چینی یعنی فاکسکان آورده تا با کمک این شرکت و برای آنکه بگوید هنوز نوکیا وجود دارد و بازخواهد گشت این تبلت را تولید کرده است. زیرا خیلی ها پس از فروش نوکیا به مایکروسافت و به دلیل عدم آگاهی از مفاد قرارداد فروش، تصور می کردند که با این واگذاری، نوکیا برای همیشه تمام شده، در حالی که اینچنین نیست و فنلاندی ها با ساخت این تبلت حتی اگر خیلی هم نفروشد، خواستند به همگان بفهمانند که هنوز وجود دارند و آرام آرام بازخواهند گشت.
نوکیا زمانی سلطان بلامنازع ارتباطات و تلفن های همراه بود تنها در چند سال با عدم مدیریت صحیح و استراتژی نامناسب، به پایین کشیده شد و سهم خود را به سایر تولیدکنندگانی که درک درستی از بازار و خواسته های مشتری ها داشتند داد. زمانی می گفتند که اپل خود برای مشتریانش نیاز تعریف می کند و هر آنچه که ارائه کند خواهان داشته و مقبول بازار است. اما اپل هم با همه بزرگی و سرمایه کلانش، در مقاطعی از بازار حریف خواسته اکثریت بازار نشد و مجبور به تن دادن به خواسته هایی شد که شاید اگر در باد غرور می خوابید و به آن ها عمل نمی کرد به سرنوشت نوکیا دچار می شد. بزرگ تر کردن صفحه نمایش آیفون پس از چند سال و یا ساخت آیپد مینی. این ها اتفاقاتی بودند که اپل پس از سال ها سرباز زدن از آن ها، سرانجام آن ها را پذیرفت و به آن خواسته ها تن داد. کاری که نوکیا هم می توانست بکند و نکرد و در باد غرور جایگاهش خوابید و این شد که اکنون می بینید.
مطمئنا نوکیا با بازگشت خود به دنیای اسمارت فون ها، بسیار با تجربه تر از گذشته خواهد بود و مطمئنا با سخت کوشی خود، سعی در کسب دوباره سهم خود در بازار خواهد بود. البته باید بگوییم که به دلیل فروش امکانات بخش موبایلی نوکیا به مایکروسافت و از همه مهم تر پتنت های این شرکت که دیگر نوکیا آن ها را ر اختیار ندارد، نباید در ابتدای کار، انتظار یک شروع طوفانی از فنلاندی ها داشته باشیم. بلکه آن ها می توانند همانند گذشته و با پوشش سلیقه های مختلف با محصولات اندرویدی متنوع، برای خود سوددهی ایجاد کنند. و کم کم و در دراز مدت بتوانند جایگاهی خوب برای خود به دست آورند.
نوکیا در بازار اندرویدی ها پس از بازگشت، باید چند نکته را در نظر داشته باشد. در ابتدا، اینکه، همه نوکیا را با دوربین های فوق العاده اش می شناسند. پس باید در پرچمداران اندرویدی خود، به دوربین بسیار اهمیت دهد. زیرا هیچ کس تحمل یک پرچمدار اندرویدی با دوربینی که بسیار عالی نباشد را ندارد! نکته بعدی رابط کاربری اختصاصی نوکیاست که احتمالا نوکیا شاید از همین الان برای ساخت و بهبود آن دست به کار شده است. درست است که شاید این شرکت در زنجیره تامین و کارخانه ها پس از واگذاری اش به مایکروسافت با مشکل رو به رو شده باشد، اما قطعا همین الان در نوکیای فنلاند، مهندسین نرم افزاری وجود دارند که می توانند در کنار یکدیگر، یک رابط کاربری فوق العاده را برای نوکیای و پرچمدار اندرویدی آینده اش طراحی کنند.
نوکیا در گذشته آنقدر اعتبار داشته که اکنون می تواند همچون پیشکسوتی دوست داشتنی که به زمین بازی باز می گردد، باز هم همچون گذشته محبوب باشد و مورد تشویق هوادارانش واقع شود. هواداران قدیمی می دانند که نوکیا چقدر دوست داشتنیست و اتفاقات پیش آمده برایش را هم می دانند.شاید آن ها از سر اجبار و به دلیل نبودن نوکیای دوست داشتنی شان، به سراغ برندهای اندرویدی و یا آیفون رفتند، اما آن ها هنوز هم می دانند که صدای زنگ دوست داشتنی برند محبوبشان چقدر برایشان خاطره داشته و باز هم بی صبرانه منتظر بازگشت پا گنده محبوبشان برروی صحنه هستند. آن موقع است که عشق برایشان باز هم آغاز می شود. هنگامی که باز هم دست های بزرگی دست های کوچکی را بگیرد و ارتباط مردمی آغاز شود.
منبع : ترنجی
- ۹۴/۰۲/۰۳